یکشنبه 86 دی 9 , ساعت 4:8 عصر
در ستایش حضرت علی «ع»
نه هر دل کاشف اسرار «اسرا» ست |
نه هر کس محرم راز « فاوحا» ست | |
نه هر عقلی کند این راه را طی | نه هر دانش به این مقصد برد پی | |
نه هرکس در مقام «لی مع الله» | به خلوتخانهی وحدت برد راه | |
نه هر کو بر فراز منبر آید | «سلونی» گفتن از وی در خور آید | |
«سلونی » گفتن از ذاتیست در خور | که شهر علم احمد را بود در | |
چو گردد شه نهانی خلوت آرای | نه هرکس را در آن خلوت بود جای | |
چو صحبت با حبیب افتد نهانی | نه هرکس راست راز همزبانی | |
چو راه گنج خاصان را نمایند | نه بر هرکس که آید در گشایند | |
چو احمد را تجلی رهنمون شد | نه هر کس را بود روشن که چون شد | |
کس از یک نور باید با محمد | که روشن گرددش اسرار سرمد | |
بود نقش نبی نقش نگینش | سراید «لوکشف» نطق یقینش | |
جهان را طی کند چندی و چونی | کلاهش را طراز آید « سلونی » | |
به تاج «انما» گردد سرافراز | بدین افسر شود از جمله ممتاز | |
بر اورنگ خلافت جا دهندش | کنند از «انما» رایت بلندش | |
ملک بر خوان او باشد مگس ران | بود چرخش بجای سبزی خوان | |
جهان مهمانسرا، او میهمانش | طفیل آفرینش گرد خوانش | |
علی عالیالشان مقصد کل | به ذیلش جمله را دست توسل | |
جبین آرای شاهان خاک راهش | حریم قدس روز بارگاهش | |
ولایش « عروةالوثقی» جهان را | بدو نازش زمین و آسمان را | |
ز پیشانیش نور وادی طور | جبین و روی او « نور علی نور» |
نوشته شده توسط علیرضا | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ