برای امیرالمؤمنین(علیه السلام) هفتاد فضیلت است که هیچیک از اصحاب در آنها شریک نیستند:(3)
سی ام: از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) شنیدم که می فرمود:
« امت من روز قیامت بر پنج پرچم محشور می شوند اول پرچمی که بر من وارد می شود پرچم فرعون این امت می باشد و او « معاویه » است، و دومی همراه « سامری» این امت ، و او « عمر و بن عاص » است ، سومی همراه « جاثلیق» این امت، و او « ابوموسی اشعری» است، و چهارمی همراه « ابوالاعور سلمی » است؛ اما پرچم پنجم همراه تو است ای علی که در زیر آن مومنان قرار دارند و تو امام ایشانی. آنگاه خدای متال به آن چهار دسته می فرماید: « ارجعوا وراء کم فالتمسو نوراً فضرب بینهم بسور له باب باطنه فیه الرحمه ـ به پشت سرتان برگردید و نوری بجوئید انگاه میانشان حصاری کشیده می شود که دربی دارد در وزنش رحمت است ... » و ایشان شیعیان من و کسانی هستند که با من دوستی کرده و همراه من با گروه ستمکاری که از صراط و باب رحمت برگشتند جنگیده اند، و آنان شیعیان منند، آنگاه آن ( سیاهرو ) شیعیان را صدا می کند که : « الم أکن* معکم قالوا بلی ولکنکم فتنتم انفسکم و تربصتم وارتبتم و غرتکم الامانی حتی جاء امرالله و غرکم بالله الغرور ـ آیا همراه شما نبودم؟ می گویند آری ولی خودتان را به فتنه انداختید و وقت گذراندید و شک کردید و آرزو ها شما را بفریفت تا فرمان خدا در رسید و فریبنده شما را نسبت به خدا فریب داد» ، « فالیوم لایوخذ منکم فدیه و لا من الذین کفرو مأویکم النار هی مولیکم و بئس المصیر ـ امروز از شما و کارفران فدا و عوضی نمی گیرند جایگاهتان آتش دوزخ است ، آیا یار وسرنوشت شما و بد سرمنزلی است» .
سپس امت و شیعه من وارد می شوند و از آب حوض و برکه محمد ( صلی الله علیه و آله ) سیراب می گردند، و دردست من عصائی از چوب درخت عوسج است که دشمنانم را از برکه می رانم چنانکه ( در آبشخورها ) اشتران غریبه را می رانند.
سی و یکم: از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) شنیدم که می فرمود: «اگر بیم آن نبود که غلو کنندگان امت من در مورد تو آنچه مسیحیان در مورد عیسی بن مریم گفتند بگویند، درباره ی تو سخنی می گفتم که بر هیچ گروهی از مردم نگذری جز آنکه خاک زیر پایت را برای شفا بردارند».
سی و دوم: از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) شنیدم که می فرمود: « خداوند متعال مرا با رعب و ترس ( در دل دشمن ) یاری فرمود و از پیشگاه او مسئلت نمودم که ترا نیز به مانند آن یاری فرماید و برای تو از آن همانند آنچه برای من قرار داده قرار دهد».
سی و سوم: رسول خدا سر در گوش من نهاد و آنچه در گذشته بوده و در آیننده تا قیامت خواهد بود به من آموخت، و خدای عزیز و جلیل به زبان پیامبرش ( صلی الله علیه و آله ) آن (علم) را به سوی من سوق داد و به من رساند.
سی و چهارم: مسیحیان چیزی را ادعا می کردند و خدای عزیز و جلیل در مورد آن نازل فرمود: « فمن حاجک فیه من بعد ماجاء ک من العلم فقل تعالوا ندع انباء نا و ابناءکم و نساء نا نساءکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنه الله علی الکاذبین ـ پس هر کس در مورد آن، پس از آنچه از علم به تو رسیده، با تو محاجه و جدل کند بگو بیایید فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان و نفس هایمان و نفس هایتان را فرا خوانیم سپس به درگاه الهی تضرع و دعا کنیم و لعنت خدا بر دروغگویان قرار دهیم » ، و نفس من نفس رسول ( صلی الله علیه و آله ) بود و زنان فاطمه ( علیها السلام ) و فرزندان حسن و حسین بودند، آنگاه آن گروه ( مسیحیان ) پشیمان شدند و از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) تقاضا کردند معافشان دارد و پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) معافشان نمود، و سوگند به آنکه تورات را بر موسی و فرقان را بر محمد ( صلی الله علیه و آله ) فرمود آورد اگر با ما مباهله می کردند به شکل زیر بوزنگان و خوکان مسخ شدند.
سی و پنجم: از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) روز نبرد «بدر» مرا فرستاد و فرمود یک مشت ریگ که یکجا گرد آمده باشد بیاور، من آنها را برداشتم و بوئیدم دیدم بوی مشک می دهد، آنها را خدمت پیامبر بردم و او آن را به روی مشرکان پاشید، و آن ریگها چهارتایش از بهشت فردوس بود، و یک ریگ از خاور و یک ریگ از باختر، و یک ریگ از بن عرش ، همراه هر ریگی صد هزار فرشته برای کمک به ما بود، خدای عزیز و جلیل هیچکس راپیش از آن و پس از آن به این فضیلت اکرام نکرده است.
سی و ششم: از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) شنیدم که می فرمود: « وای بر کشنده تو که او از ثمود و پی کننده ناقه صالح شقی تر و بدبخت ر است، و همانا عرش الهی از کشته شدن تو می لرزند، مژده باد ای علی که تو در دسته صدیقان و شهیدان و صالحان هستی».
سی و هفتم: خدای متعال در میان اصحاب محمد ( صلی الله علیه و آله ) مرا به علم « ناسخ و منسوخ » و محکم و متشابه » و « خاص و عام » ـ آیات قرآن ـ ویژگی بخشید ، و پیامبر( صلی الله علیه و آله ) به من فرمود: « ای علی خداوند عزیز و جلیل به من فرمان داده است که ترا نزدیک سازم و دور نکنم، و به تو بیاموزم و بی مهری نور زم ، سزاوار است که من فرمان پروردگارم را اطاعت کنم، و سزاوار است که تو بشنوی و نگهداری کنی».
سی و هشتم: رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) مرا برای کاری فرستاد و برایم دعا هایی فرمود و از آنچه پس از او واقع می شود آگاهم ساخت، یکی از اصحاب او بهمین جهت ناراحت شد و گفت : اگر محمد می توانست پسر عمویش را پیامبر سازد این کار را می کرد!و خدای عزیز و جلیل مرا مشرف فرمود که زبان پیامبرش ( صلی الله علیه و آله ) بر آن اطلاع یافتم.
سی و نهم: شنیدم از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) که فرمود: « دروغ می گوید کسی که گمان کند مرا دوست می دارد و علی را دشمن بدارد، دوستی من و دوستی او جز در دل مومن جمع نمی شود؛ ای علی خدای عزیز و جلیل دوستداران من و تو را نخستین گروه گمراهان از امت من به جانب آتش دوزخ قرار داده است».
چهلم: رسول خدا ( صلی اله علیه و آله ) در یکی از جنگ ها مرا به طرف چاهی فرستاد ، در آن آبی نبود، بازگشتم و به او اطلاع دادم، فرمود: آیا در آن گل هست؟ گفتم : آری . فرمود: از آن برایم بیاور؛ مقداری از گل آن برایش آوردم و در آن کلامی گفت، سپس فرمود آن را در چاه بیفکن، آن را در چاه افکندم، ناگاه آب جوشید تا همه اطراف چاه را پر کرد ، به خدمتش شتافتم و اطلاع دادم، فرمود: موفق شدس ای علی، و به برکت تو آب فرا جوشید. و این فضیلت ویژه من است و اصحاب پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) از آن برکنارند.
چهل و یکم: از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) شنیدم که می فرمود: « مژده باد ترا علی که سرای تو در بهشت روبری سرای من است، و تو در رفیق اعلی ( جماعت انبیاء در بهشت ) در اعلی علیین ( برترین جایگاه بهشت ) همراه من خواهی بود.
گفتم : ای رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) اعلی و علیین چیست؟
فرمود: گنبدی از گوهری سپید و درخشنده که هفتاد دریچه دارد، محل سکونت من و توست ای علی».
چهل و دوم: از رسول خدا(ص) شنیدم که می فرمود: « مژده باد تو را ای علی که سرای تو در بهشت روبروی سرای من است، و تو در رفیق اعلی (جماعت انبیاء در بهشت) در اعلی علّیین (برترین جایگاه بهشت) همراه من خواهی بود.
گفتم ای رسول خدا(ص) اعلی علّیین چیست؟
فرمود: گنبدی از گوهر سپید و درخشنده که هفتاد دریچه دارد، محلّ سکونت من و توست ای علی».
چهل و سوم: رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) فرمود: « خدای عزیز و جلیل محبت مرا در دلهای مومنان پا برجا ساخت و همین طور محبت ترا ای علی در دلهای مومنان پا برجا نمود، و کینه و دشمنی من و ترا در دلهای منافقان استوار کرد، و ترا جز مومن پرهیزگار دوست، و جز منافق کافر دشمن نمی دارد».
چهل و چهارم: از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) شنیدم که می فرمود: « ترا از عرب جز بی پدر، از عجم جز شقی و بدبخت، و از زنان جز پلید بد زبان ؛ دشمن نمی دارد».
لیست کل یادداشت های این وبلاگ