سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انسان، به دین دوستش است . پس هریک از شمابنگرد که با چه کسی دوستی می کند . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
دوشنبه 86 دی 10 , ساعت 4:29 عصر

رمز جاذبه ی علی

سبب دوستی و محبت علی در دلها چیست ؟مسلماً ملاک دوستی او جسم او نیست. محبت علی از راه فضیلتهای اخلاقی و انسانی است و حب علی حب انسانیت است. درست است علی مظهر انسان کامل بود و درست است که انسان نمونه های عالی را دوست میدارد، اما اگر علی همه این فضایل انسانی را که داشت میداشت،آن حکمت وآن عدل، آن آزادگی وآزادیخواهی ، آن عدالت وآن شجاعت ،آن ایثار و آن مروت ومردانگی نسبت به دشمن و به قول مولوی:

در شجاعت شیر ربّا نیستی           در مروت خود که داند کیستی  

اگر علی همه اینها را که داشت میداشت اما رنگ اللهی نمیداشت  مسلماًاینقدرکه امروزعاطفه انگیزومحبت خیزاست نبود. علی از آن نظر محبوب است که پیوند الهی دارد در حقیقت پشتوانه ی عشق علی پیوند جانها با حضرت حق است که برای همیشه در جانها نهاده شده وچون فطرتهاجاودانی است مهرعلی نیزجاودان است.رفتارحضرت علی (ع )  با برادر خود که از آن تقا ضای مساعدت و کمک نمود بیانگر ویژگی عدالت خواهی و عدالت پروری آن حضرت هست . او سرشار از محبت و عطوفت نسبت به همگان است تا چه برسد به برادر . مهربانی وبزرگواری آن حضرت زبانزد دوست ودشمن هست همانطور عدالتش . آیا علی می تواند تحت تاثیر عطوفت ومهربانی خود نسبت به برادر قرار بگیرد و حق مسلمانان دیگررا از بیت المال به برادر ببخشد . اگر اینگونه بود دیگر علی نبود شخص دیگری بود . او عدالت را بر رأفت برادری ترجیح می دهد . چنانکه جرج جرداق در متن خود با عنوان امام علی صدرای عدالت میگوید:فرمانروا بود ولی هیچگاه نان سیر نخورد وجامه نرم نپوشید بیت المال را در اختیار داشت اما یک درهم پس انداز نکرد خلیفه مسلمانان بود اما به دست خود نخلهای گروهی از یهودیان را در مدینه سیراب کرد تا انجا که دستان مبارکش تاول زد و زخم شد و انگاه با مزدی که گرفت چند برده راآزاد کردوبه بیچارگان ودرماندگان کمک کرد  آری او حاکم سرزمینی وسیع و آباد بود  اما به دست خود آسیابی را میچرخاند و نان خشکی درست میکرد  که آن را به زانو میشکست و کفش وپیرهنش را آنقدر وصله میزد که دیگر جایی برای وصله نبود اماچرا اینقدربه خودسخت میگرفت؟آیا هدفش خود نمایی وتظاهر بود؟آیا میخواست به دروغ خود را متواضع نشان دهد ؟پس اگر چنین است چه هدفی داشت ؟چرا در بیت المال آنقدر سخت میگرفت که تمامی ثروتمندان وبزرگان از اطرافش پراکنده میشدند؟ چرا به طلحه و عایشه از بیت المال سکه های بیشتری نبخشید تا شاهد جنگ جمل ودشمنی انها نباشد ؟چرا حتی به برادرش عقیل درهمی بیشتر ندادتا به معاویه پناه نبرد و به دشمنی با او برنخیزد؟ شاید بهتر باشد دلیل این این زندگی زاهدانه را از زبان خود امیر مؤمنان بشنویم اوکه وقتی میبیند مردم از زندگی متواضعانه و سرشار از قناعت او تعجب کرده اند میگوید : آیا فقط به همین اکتفا کنم که به من پیشوای مسلمانان بگویند ولی در سختیهای روزگار با توده مردم همدرد نباشم؟

 و در جای دیگری هنگامی که به او میگویند تو امیر مومنان هستی و نباید کار کنی امیر مؤمنان می فرمایند:حمل صخره های سترگ از قله کوههای رفیع از بار منت آدمیان برایم دوست داشتنی تر است برخی به من میگویند کسب و کار برای تو ننگ است اما ننگ وعار در ذلت وخواری در خواست از دیگران است  اگر میخواهی آزاد زندگی کنی چون بردگان تن به کار ده طمعت را ازمال بنی آدم به کلی قطع کن نگو آن کار مرا کوچک وپست میکند بلکه گدایی و در خواست از دیگران  ذلت آور است آنگاه که از مردم بی نیازی هر کاری که خواهی داشته باش چه در اینصورت از همه مردم بلند قدرتر و ارجمند تری.

ادامه مطلب...

یکشنبه 86 دی 9 , ساعت 4:12 عصر

 

خطبه بدون نقطه مولای متقیان حضرت علی (ع)

امیرالمومنین علی(ع) را بدون شک می‌توان انسانی کامل دانست که همه وجوه انسانیت را به حد کمال در خود دارد. او علاوه بر همه وجود پاک انسانی مردی است که در عرصه کلام آنچنان طبع آزمایی کرده است که سخت می‌توان به ریسمان آن چنگ انداخت و خود را به آن مرتبه از کلام رساند. خطبه بدون نقطه ایشان یکی از درخشان‌ترین خطبه‌های، چه در عرصه کلام و چه در عرصه معناست، به مناسبت ایام مبارک عید غدیر آن را می?خوانید.

ادامه مطلب...

یکشنبه 86 دی 9 , ساعت 4:8 عصر

در ستایش حضرت علی «ع»

نه هر دل کاشف اسرار «اسرا» ست

نه هر کس محرم راز « فاوحا» ست
نه هر عقلی کند این راه را طی نه هر دانش به این مقصد برد پی
نه هرکس در مقام «لی مع الله» به خلوتخانه‌ی وحدت برد راه
نه هر کو بر فراز منبر آید «سلونی» گفتن از وی در خور آید
«سلونی » گفتن از ذاتیست در خور  که شهر علم احمد را بود در
چو گردد شه نهانی خلوت آرای نه هرکس را در آن خلوت بود جای
چو صحبت با حبیب افتد نهانی نه هرکس راست راز همزبانی
چو راه گنج خاصان را نمایند نه بر هرکس که آید در گشایند
چو احمد را تجلی رهنمون شد نه هر کس را بود روشن که چون شد
کس از یک نور باید با محمد که روشن گرددش اسرار سرمد
بود نقش نبی نقش نگینش سراید «لوکشف» نطق یقینش
جهان را طی کند چندی و چونی کلاهش را طراز آید « سلونی »
به تاج «انما» گردد سرافراز بدین افسر شود از جمله ممتاز
بر اورنگ خلافت جا دهندش کنند از «انما» رایت بلندش
ملک بر خوان او باشد مگس ران بود چرخش بجای سبزی خوان
جهان مهمانسرا، او میهمانش طفیل آفرینش گرد خوانش
علی عالی‌الشان مقصد کل به ذیلش جمله را دست توسل
جبین آرای شاهان خاک راهش حریم قدس روز بارگاهش
ولایش « عروةالوثقی» جهان را بدو نازش زمین و آسمان را
ز پیشانیش نور وادی طور جبین و روی او « نور علی نور»

یکشنبه 86 دی 9 , ساعت 4:2 عصر

سلطان سریر لامکان


(صغیر اصفهانی)

شاهی که به اسرار جهان دانا بود

از رتبه به کل ما سوا مولا بود

شب ها به خرابه ها ز روی شفقت

همدم به جذامیان نابینا بود


یکشنبه 86 دی 9 , ساعت 3:59 عصر

 

جایگاه علی علیه السلام درهستی

معرفت و شناخت کامل شخصیت والای امیرالمؤمنین علی (ع) و جایگاه او در جهان هستی در حد بشر نیست چه رسول اکرم (ص) خطاب به مولا می فرماید :

یا علی لا یعرفک الاّّّ الله و انا

ای علی! تو را هیچکس نشناخت جز خدا و من

درابتدای خلقت، معمار آفرینش، زمین و خورشید و ماه و بر و بحر اعلام کرد که آفرینش شما، آفرینش همه چیز، به طفیل محبت پنج نور مقدس است.

یا ملائکتی و سکان سماواتی اعلموا انی ما خلقت سماء مبنیه و لا ارضا محدیه و لا قمرا منیرا و لا شمسا مضیئه

و لا فلکا یدور و لا بحرا یجری و لا فلکا یسری الا فی محبه هؤلاء الخمسه.

 

آفرینش بر محبت اینان رقم خورد و عرصه هستی به حب ولایت آنان از عدم شکل گرفت. اگر علی (ع) نبود، آفرینش به تکوینش نمی ارزید . نوروجود علی (ع) ، مصباح پایگاه آفرینش شد وهستی اول با وجود او شکل گرفت. هدفنامه وجود را نیز به وجود او پیوند زدند.

لو لا کلما خلقت الا فلاک و لو لا علی لما خلقتک...

در زیارتنامه مولی در روز غدیر علی (ع) را ندا می دهیم :

السلامٌَُُُ علیکُُ ایها النبأ العظیم، الذی هم فیه مختلفون

سلام برتو ای خبر بزرگ عالم! خبر بزرگ هستی. پس علی (ع) راز بزرگ خلقت است! اما در او اختلاف کردند. این بود که اول مظلوم عالم هم ?علی? نام گرفت.

روزی پیامبر اکرم (ص) در جمع صحابه بودند و جبرئیل، ملک مقرب الهی هم به شکل انسانی در آن جمع حاضر بود. پیامبر به جبرائیل رو کردند و با اشاره به امیرالمؤمنین علی (ع) فرمودند: آیا او را می شناسی؟ عرض کرد: چگونه او را نشناسم که او در عرش مرا معلم بود و شیوه عبودیت الهی را به من تعلیم فرمود. تو به آدم وقتی که از بهشت قرب رانده شد و به زمین فراق هبوط کرد، با ذکر نام علی (ع) و اهل بیت او به درگاه الهی پذیرفته شد. نوح نام او را بر کشتی خویش حک کردو لنگرگاه کشتی اش را مسجد کوفه قرار داد. خداوند در شب معراج با حبیب خویش با صوت علی (ع) سخن گفت. قرآن کریم، علی (ع) را به منزله نقش پیامبر دانست.

فقل تعالوا ندع ابناء نا و ابناءکم و نساءنا و نساءکم و انفسنا و انفسکم (آل عمران 61)

پیامبر فرمودند: من و علی از یک درختیم (انا و علی من ش جره واحده) و باز فرموده:   (انت منی بمنزله هارون من موسی) و نیز: (انا مدینه العلم و علی بابها) همانا من شهر علمم و علی در آن است. و خطاب به مولی فرمود: (انت اخی و وصیی و وارثی) تو برادر من و وصی و وارث منی. در فرازی از دعای ندبه  پیامبر خطاب به علی می فرماید (لو لا انت یا علی لم یعرف المؤمنون بعدی) ای علی اگر تو نبودی مردم پس از من مؤمنان را نمی شناختند.

در زیارت مطلقه می خوانیم ((السالم علی میزان الاعمال)) علی میزان و معیار اعمال است. امام صادق (ع) در زیارت جدش عرضه می دارد درود بر تقسیم کننده بهشت و جهنم، درود بر نعمت الهی بر نیکان :

((السلام علی قسیم الجنه و النار السلام علی نعمه الله علی الابرار))

محبت علی عامل رسیدن به کمال

در دوایر مختلف هستی،‌هر شعاعی به دور محوری می چرخد و هر پدیده ای حول قطب وجودی که وابسته به اوست، دور می زند. امام معصوم محور هستی، قطب عالم وجود، تکیه گاه آفرینش، واسطه فیض الهی به جهان هستی و نگهدارنده کائنات باذن الله است. در این راستا، محبت و ولایت علی (ع) مربی همه موجودات، هدایتگر آنان به سوی کمال و سبب دوام و قوام تمامی پدیده ها از جمال تا انسان است. پیامبر خدا (ص) در این رابطه بیان زیبایی می فرماید:

 

                                   حبًٌ علیٍٍٍّ حسنه لا تضرمعها سیئهًٌ      (بحار ج 9 ص 401)

محبت علی (ع) حسنه ای است که با وجود آن هیچ گناهی به انسان صدمه نمی رساند.

بر این معنا اگر محبت علی (ع) که نمونه کامل انسانیت و طاعت و  عبودیت و اخلاق است از روی صدق و راستی باشد، مانع ارتکاب گناه می گردد. مانند واکسنی که مصونیت ایجاد می کند و نمی گذارد بیماری در شخص ?واکسینه شده? راه یابد. محبت پیشوایی مانند علی (ع) که نمونه تقوا و پرهیزکاری است آدمی راشیفته رفتار علی (ع) می کند. فکر گناه را از سر او بدر می برد، البته به شرطی که محبتش صادقانه باشد . کسی که علی (ع) را بشناسد، تقوای او را بشناسد، سوزوگداز عارفانه او را، ناله های نیمه شبهایش را و ساده زیستی و کار و تلاش همه جانبه اش را بداند، محال است به خلاف فرمان او که همیشه امر به تقوی و درستی می کرد عمل کند. یعنی هر محبی به خواسته محبوبش احترام می گذارد و فرمان او را گرامی می دارد. فرمانبرداری از محبوب لازمه محبت صادق است.

 

پس محب واقعی علی ، واله و حیران علی و عاشق و جانباز علی، رهرو راستین علی است.

 


یکشنبه 86 دی 9 , ساعت 3:55 عصر

از سخنان منظوم (منسوب به آنحضرت)

الهى انت ذو فضل و من و انى ذو خطایا فاعف عنى و ظنى فیک یا ربى جمیل فحقق یا الهى حسن ظنى. (على علیه السلام)

ایا من لیس لى منک المجیر 
بعفوک من عذابک استجیر 
انا العبد المقر بکل ذنب‏ 
و انت السید الصمد الغفور 
فان عذبتنى فالذنب منى‏ 
و ان تغفر فانت به جدیرفصل

ترجمه

ـاى کسیکه غیر از تو مرا پناه دهنده‏اى نیست،از عذاب و عقوبت تو بعفو و بخشش تو پناه مى‏برم.

ـمن آن بنده‏اى هستم که بتمام گناهانم اقرار میکنم،و تو هم خداى بزرگ و بى نیاز و آمرزنده‏اى .

ـپس اگر مرا عقوبت فرمائى گناه از من است (و تو عادلى) و اگر بیامرزى در اینصورت تو (بآمرزیدن) سزاوارترى.

فلا تجزع اذا اعسرت یوما 
فقد ایسرت فى دهر طویل‏ 
و لا تیأس فان الیاس کفر 
لعل الله یغنى عن قلیل‏ 
و لا تظنن بربک ظن سوء 
فان الله اولى بالجمیل‏ 
رأیت العسر یتبعه یسار 
و قول الله اصدق کل قیل

ترجمه:

ـاگر روزى دچار سختى و مشکلات شدى بى‏تابى مکن که در یک دوران طولانى در فراخى بوده‏اى .

ـاز لطف خداوند مأیوس مباش که یأس (از رحمت خدا) کفر است،شاید خداوند ترا باندک زمانى بى‏نیاز کند.

ـبپروردگار خود گمان بد مبر زیرا که خداوند (مهربان) بنیکوئى کردن سزاوارتر است.

ـسختى را دیدى که بدنبال آن فراخى است و قول خدا راست‏تر از هر قولى است (اشاره است بایه شریفه ان مع العسر یسرا و آیه و من اصدق من الله قیلا) .

ادامه مطلب...

یکشنبه 86 دی 9 , ساعت 3:46 عصر

آیات نازله درباره حضرت علی(علیه السلام)2

11ـ آیه و من الناس من یشرى نفسه ابتغاء مرضات الله (28) .و از مردم کسى هست که جان خود را میفروشد (بذل میکند) در راه بدست آوردن رضاى خدا.

ثعلبى در تفسیر خود از ابن عباس روایت میکند که در شب هجرت پیغمبر صلى الله علیه و آله على علیه السلام در فراش وى خوابید و این آیه در شأن آنحضرت نازل گردید (29) .

12ـ آیه ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریة (30) .

کسانیکه ایمان آورده و اعمال نیکو انجام دادند آنان بهترین مردمند.

مقاتل بن سلیمان از ضحاک از ابن عباس نقل کرده است که این آیه در شأن على علیه السلام و اهل بیت او نازل شده است (31) .

13ـ وقفوهم انهم مسئولون (32) .آنها را نگهدارید که مورد سؤال خواهند بود.

ابو سعید خدرى از پیغمبر صلى الله علیه و آله نقل میکند که آنچه مورد سؤال خواهد بود ولایت على بن ابیطالب است (33) .

14ـ آیه ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا (34) .کسانى که ایمان آورده و عمل‏هاى نیک انجام دادند بزودى خداوند دوستى آنها را در دلهاى مردم قرار میدهد.

گنجى شافعى از قول خوارزمى مینویسد که على علیه السلام فرمود مردى مرا ملاقات کرد و گفت یا ابا الحسن بدانکه بخدا من ترا در راه خدا دوست دارم على علیه السلام فرمود من برسول خدا صلى الله علیه و آله مراجعه کرده و سخن‏آنمرد را باو خبر دادم.پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود شاید در باره او احسان و نیکى نموده‏اى،گفتم بخدا من در باره او احسانى نکرده‏ام،رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود خدا را سپاس که دلهاى مؤمنین را بدوستى تو واد داشته است آنگاه آیه بالا نازل شد (35) .

15ـ آیه و اعتصموا بحبل الله جمیعا (36) .و همگى بریسمان خدا چنگ زنید.

صاحب کتاب مناقب الفاخرة از عبد الله بن عباس روایت کرده است که ما در خدمت رسول خدا صلى الله علیه و آله بودیم عربى آمد و عرض کرد یا رسول الله شنیدم که میفرمودى اعتصموا بحبل الله حبل خدا کدام است که باو تمسک جوئیم؟رسول خدا صلى الله علیه و آله دست خود را بر دست على علیه السلام زد و فرمود باین شخص تمسک جوئید که این حبل المتین است (37) .

16ـ آیه انما انت منذر و لکل قوم هاد (38) هر آینه تو بیم دهنده‏اى و براى هر قومى هدایت کننده‏اى است.از طریق اهل سنت هفت حدیث نقل شده است که مقصود از منذر پیغمبر صلى الله علیه و آله و از هادى على علیه السلام میباشد از جمله مالکى در فصول المهمه مینویسد که چون آیه مزبور نازل شد رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:انا المنذر و على الهادى و بک یا على یهتدى المهتدون.

یعنى من انذار کننده‏ام و على هدایت کننده و بوسیله تو یا على هدایت یافتگان هدایت مى‏یابند (39) .

17ـ آیه و اذ قال ابراهیم رب اجعل هذا البلد امنا و اجنبنى و بنى ان نعبد الاصنام (40) .زمانیکه ابراهیم (بدرگاه خداى تعالى دعا کرد) و گفت پروردگارا این شهر را (مکه) محل امن قرار بده و من و فرزندانم را از بت پرستى دور گردان.

ابن مغازلى شافعى بسند خود از عبد الله بن مسعود نقل میکند که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود دعاى ابراهیم که عرض کرد پروردگارا من و فرزندانم را از بت پرستى دور گردان بمن و على منتهى شد که هیچیک از ما هرگز به بت سجده نکردیم در نتیجه خداوند مرا نبى و على را وصى قرار داد (41) .

ادامه مطلب...

یکشنبه 86 دی 9 , ساعت 3:33 عصر

آیات نازله در باره على علیه السلام 1

انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون (سوره مائده آیه 55)

بنا بنقل مفسرین و مورخین عامه و خاصه آیات زیادى (بیش از سیصد آیه) در باره ولایت على علیه السلام و فضائل و مناقب آنحضرت در قرآن کریم آمده است که نقل همه آنها از عهده این کتاب خارج است لذا ما در اینجا فقط بنقل چند مورد از کتب معتبره اهل سنت اشاره مینمائیم که جاى چون و چرا براى آنان باقى نماند.

1ـ آیه تبلیغـابو اسحق ثعلبى در تفسیر خود و طبرى در کتاب الولایة و ابن صباغ مالکى و همچنین دیگران نوشته‏اند که آیه تبلیغ یعنى آیه 67 سوره مائده یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک...در باره على علیه السلام نازل شد و رسول خدا صلى الله علیه و آله دست على را گرفت و فرمود:من کنت مولاه فعلى مولاه اللهم و ال من والاه.... (1)

چون در باره نزول این آیه و جریان غدیر خم در فصل ششم بخش یکم توضیحات کافى داده شده لذا در اینجا از تکرار آن صرفنظر میشود.

2ـ آیه ولایتـعموم مفسرین و محدثین مانند فخر رازى و نیشابورى و زمخشرى و دیگران از ابن عباس و ابوذر و سایرین نقل کرده‏اند که روزى سائلى در مسجد از مردم سؤال نمود و کسى چیزى باو نداد،على علیه السلام که مشغول نماز و در حال رکوع بود با انگشت دست راست اشاره بسائل نمود و سائل متوجه شد وآمد انگشتر را از دست او خارج نمود و آیه انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون (2) .نازل گشت یعنى ولى و صاحب اختیار شما فقط خدا و رسول او و مؤمنینى هستند که نماز را بر پا میدارند و در حال رکوع زکوة میدهند. (اگر چه مؤمنین را بصیغه جمع آورده که در حال رکوع صدقه میدهند ولى در خارج مصداق واقعى آن منحصر بفرد بوده و على علیه السلام میباشد،بعضى هم گفته‏اند چون ائمه دیگر نیز داراى مقام ولایت بوده و اولاد معصومین على علیه السلام میباشند لذا بصیغه جمع قید شده است.) .

در آنحال رسول اکرم صلى الله علیه و آله از سائل پرسید آیا کسى بتو چیزى داد؟سائل ضمن اشاره بعلى علیه السلام عرض کرد این انگشتر را او بمن داد (3) .

علماى اهل سنت با اینکه بنزول این آیه در باره ولایت على علیه السلام اقرار دارند اما بعضى از آنها مانند ابن حجر و غیره در اینجا طفره رفته و میگویند کلمه ولى بمعنى دوست و ناصر است نه بمعنى اولى بتصرف در صورتیکه از ظاهر کلام کاملا معلوم است که ولى بمعنى زعیم و صاحب اختیار است زیرا آیه شریفه با انما که افاده حصر میکند شروع شده است یعنى صاحب اختیار و اولى بتصرف شما فقط خدا و رسول او و کسى است که در حال رکوع صدقه داده است اگر ولى بمعنى دوست باشد انحصار آن بخدا و رسول او و شخص راکعى که صدقه داده است بى معنى و دور از منطق خواهد بود چون در اینصورت مؤمنین جز خدا و رسول و على علیه السلام دوست دیگرى نخواهند داشت در حالیکه مؤمنین همه دوست و ناصر یکدیگرند و دوستى چیزى نیست که خداوند آنرا در انحصار خود و اولیائش قرار دهد،در این مورد حسان بن ثابت حضرت امیر علیه السلام را مدح کرده و چنین گوید:

فانت الذى اعطیت اذ کنت راکعا 
فدتک نفوس القوم یا خیر راکع‏ 
فانزل فیک الله خیر ولایة 
و بینها فى محکمات الشرایع
(4)

یعنى تو آن کسى هستى موقعیکه در رکوع بودى بخشش نمودى پس جانهاى مردم فداى تو باد اى بهترین رکوع کننده.خداوند هم در شأن تو بهترین ولایت را نازل کرد و آنرا در قرآن کریم ضمن شرایع محکم دین بیان فرمود و معلوم و واضح است که مقصود از بهترین ولایت همان زعامت و رهبرى است نه یارى و دوستى و معانى دیگر.

ادامه مطلب...

پنج شنبه 86 دی 6 , ساعت 3:57 عصر

صبر و حلم على علیه السلام

امام علی علیه السلام

ان عضک الدهر فانتظر فرجا فانه نازل بمنتظره او مسک الضر و ابتلیت به فاصبر فان الرخاء فى اثره (على علیه السلام)

صبر و حلم از صفات فاضله نفسانى است و از نظر علم النفس معرف علو همت و بلندى نظر و غلبه بر امیال درونى است و تسکین دردها و آلام روحى به وسیله صبر و شکیبائى انجام می‌گیرد .

صبر، تحمل شداید و ناملایمات است و یا شکیبائى در انجام واجبات و یا تحمل برخوردارى از ارتکاب معاصى و محرمات است و در هر حال این صفت زینت آدمى است و هر کسى باید خود را به زیور صبر آراسته نماید.

على علیه السلام از هر جهت صبور و شکیبا و حلیم بود زیرا رفتار او خود مبین حالات او بود حتى در جنگ‌ها نیز صبر و بردبارى می‌کرد تا دشمن ابتداء بی‌شرمى و تجاوز را آشکار می‌نمود .

على علیه السلام در حلم و بردبارى به حدّ کمال بود و تا حریم دین و شرافت انسانى را در معرض تهاجم و تجاوز نمی‌دید صبر و حوصله به خرج می‌داد ولى در مقابل دفاع از حقیقت از هیچ حادثه‏اى رو گردان نبود. معاویه را نیز به حلم ستوده‏اند اما حلم معاویه تصنعى و ساختگى بوده و از روى سیاست و حیله‏گرى و براى حفظ منافع مادى بود در حالی که حلم على علیه السلام فضیلت اخلاقى محسوب شده و براى احیاء حق و پیشرفت دین و هدایت گمراهان بود.

رسول اکرم صلى الله علیه و آله از فتنه‏هائى که پس از رحلتش در امر خلافت به وجود آمد او را آگاه کرده به صبر و تحمل توصیه فرمود، على علیه السلام نیز مصلحت براى حفظ ظاهر اسلام مدت 25 سال در نهایت سختى صبر نمود چنان که فرماید: فصبرت و فى العین قذى و فى الحلق شجى؛ یعنى من مانند کسى صبر کردم که گوئى خارى در چشمش خلیده و استخوانى در گلویش گیر کرده باشد.

در تمام غزوات پیغمبر صلى الله علیه و آله رنج و مشقت کارزار را تحمل نمود و از آن بزرگوار حمایت کرد و هر گونه سختى و ناراحتى را درباره اشاعه و ترویج دین با کمال خوشروئى پذیرفت .

ادامه مطلب...

پنج شنبه 86 دی 6 , ساعت 3:55 عصر

عدالت و حقیقت خواهى على علیه السلام 2

حضرت علی علیه السلام

درباره عدالت على علیه السلام نوشته‏اند که سوده دختر عماره همدانى پس از شهادت آن حضرت براى شکایت از حاکم معاویه (بسر بن ارطاة) که ظلم و ستم روا می‌داشت به نزد او رفت و معاویه او را که در جنگ صفین مردم را به طرفدارى على علیه السلام علیه معاویه تحریک می‌کرد سرزنش نمود و سپس گفت حاجت تو چیست که اینجا آمده‏اى؟

سوده گفت بسر اموال قبیله ما را گرفته و مردان ما را کشته و تو در نزد خداوند نسبت به اعمال او مسئول خواهى بود و ما براى حفظ نظم به خاطر تو با او کارى نکردیم اکنون اگر به شکایت ما برسى از تو متشکر می‌شویم و الا ترا ناسپاسى کنیم معاویه گفت اى سوده مرا تهدید میکنى؟ سوده لختى سر به زیر انداخت و آنگاه گفت:

صلى الاله على روح تضمنها                                      قبر فاصبح فیها العدل مدفونا

یعنى خداوند درود فرستد بر روان آن که قبرى او را در بر گرفت و عدالت نیز با او در آن قبر مدفون گردید. معاویه گفت مقصودت کیست؟

سوده گفت به خدا سوگند او امیرالمؤمنین على علیه السلام است که در زمان ‏خلافتش مردى را براى اخذ صدقات به نزد ما فرستاده بود و او بیرون از طریق عدالت رفتار نمود من براى شکایت پیش آن حضرت رفتم وقتى خدمتش رسیدم که آنجناب براى نماز در مصلى ایستاده و می‌خواست تکبیر بگوید چون مرا دید با کمال شفقت و مهربانى پرسید آیا حاجتى دارى؟ من جور و جفاى عامل او را بیان کردم چون سخنان مرا شنید سخت بگریست و رو به آسمان کرد و گفت اى خداوند قاهر و قادر تو میدانى که من این عامل را براى ظلم و ستم به بندگان تو نفرستاده‏ام و فورا پاره پوستى از جیب خود بیرون آورد و ضمن توبیخ آن عامل به وسیله آیات مبارکات قرآن بدو نوشت که به محض رؤیت این نامه، دیگر در عمل صدقات داخل مشو و هر چه تا حال دریافت کرده‏اى داشته باش تا دیگرى را بفرستم که از تو تحویل گیرد، و آن نامه را به من داد و در نتیجه دست حاکم ستمگر از تعدى و تجاوز به مال دیگران کوتاه گردید.

ادامه مطلب...

<      1   2   3   4   5      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ