برای امیرالمؤمنین(علیه السلام) هفتاد فضیلت است که هیچیک از اصحاب در آنها شریک نیستند:(2)
شانزدهم: آنکه می خواستم او را برهنه کنم، به من ندا داده شد: « ای وصی محمد، او را برهنه مکن و به همان حال که پیرهن بر تن اوست او را غسل بده» ، نه به خدایی که او را به پیامبری مکرم داشت و به رسالت ویژگی داد سوگند عورتی از او دیدار نکردم؛ خداوند مرا از میان اصحاب او به این کرامت ویژگی بخشید.
هفدهم: آنکه خدای عزیز و جلیل «فاطمه» را به من تزویج فرمود، و ابوبکر و عمر قبلاً در مورد او (از پیامبر) خواستگاری کرده (و جواب ردّ شنیده) بودند، پس خداوند بر فراز هفت آسمانش ( او را) به من تزویج فرمود، و رسول خدا(ص) گفت: « گوارا باد بر تو ای علی که خدای عزیز و جلیل فاطمه سرور بانوان اهل بهشت را به تو تزویج فرمود، و او پاره ای از تن من بود» ، من گفتم: ای رسول خدا آیا من از تو نیستم؟ فرمود: « آری ای علی و تو از من و من از توام همچون دست راستم نسبت به دست چپم، از تو در دنیا و آخرت بی نیاز و برکنار نیستم».
هجدهم: آنکه رسول خدا(ص) به من فرمود: « ای علی تو دارنده «پرچم حمد» در آخرتی، و جایگاه تو روز قیامت از همه آفریدگان به من نزدیک تر است، برای من بساطی گسترده می شود و برای تو نیز بساطی گسترده می شود، و من در گروه پیامبران و تو در گروه اوصیاء و جانشینان خواهی بود، و بر سر تو تاج نور و افسر کرامت گذاشته می شود، هفتاد هزار فرشته پیرامون تو هستند تا آنگاه که خدای عزیز و جلیل رسیدگی به اعمال آفریدگار را به پایان رساند.
نوزدهم: آنکه رسول خدا(ص) فرمود: « به زودی با پیمان شکنان (ناکثین) و ستمگران( قاسطین) و از دین بیرون رفتگان( مارقین) خواهی جنگید، هر کدامشان با تو بجنگند برای تو در برابر هریک نفر از آنان شفاعت صدهزار نفر از شیعیانت خواهد بود».
گفتم: ای رسول خدا، پیمان شکنان کیستند؟
فرمود: « معاویه و یارانش»
گفتم: از دین بیرون رفتگان کیستند؟
فرمود: « یاران ذوالثدیه، و آنان از دین همچون تیر از کمان بیرون می روند، آنان را بکش که در کشتن آنان فرج و گشایشی برای اهل زمین است، و عذابی شتابان بر آن از دین بیرون رفتگان، به اندوخته ای برای تو نزد خدای عزیز و جلیل در رستخیز».
بیستم: از پیامبر(ص) شنیدم که به من فرمود: « مَثَل تو در امت من مثل «باب الحطه» در بنی اسرائیل است، کسی که در ولایت تو درآید داخل آن باب شده همانطور که خدای عزیز وجلیل به او فرمان داده است».
برای امیرالمؤمنین(علیه السلام) هفتاد فضیلت است که هیچیک از اصحاب در آنها شریک نیستند:(3)
سی ام: از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) شنیدم که می فرمود:
« امت من روز قیامت بر پنج پرچم محشور می شوند اول پرچمی که بر من وارد می شود پرچم فرعون این امت می باشد و او « معاویه » است، و دومی همراه « سامری» این امت ، و او « عمر و بن عاص » است ، سومی همراه « جاثلیق» این امت، و او « ابوموسی اشعری» است، و چهارمی همراه « ابوالاعور سلمی » است؛ اما پرچم پنجم همراه تو است ای علی که در زیر آن مومنان قرار دارند و تو امام ایشانی. آنگاه خدای متال به آن چهار دسته می فرماید: « ارجعوا وراء کم فالتمسو نوراً فضرب بینهم بسور له باب باطنه فیه الرحمه ـ به پشت سرتان برگردید و نوری بجوئید انگاه میانشان حصاری کشیده می شود که دربی دارد در وزنش رحمت است ... » و ایشان شیعیان من و کسانی هستند که با من دوستی کرده و همراه من با گروه ستمکاری که از صراط و باب رحمت برگشتند جنگیده اند، و آنان شیعیان منند، آنگاه آن ( سیاهرو ) شیعیان را صدا می کند که : « الم أکن* معکم قالوا بلی ولکنکم فتنتم انفسکم و تربصتم وارتبتم و غرتکم الامانی حتی جاء امرالله و غرکم بالله الغرور ـ آیا همراه شما نبودم؟ می گویند آری ولی خودتان را به فتنه انداختید و وقت گذراندید و شک کردید و آرزو ها شما را بفریفت تا فرمان خدا در رسید و فریبنده شما را نسبت به خدا فریب داد» ، « فالیوم لایوخذ منکم فدیه و لا من الذین کفرو مأویکم النار هی مولیکم و بئس المصیر ـ امروز از شما و کارفران فدا و عوضی نمی گیرند جایگاهتان آتش دوزخ است ، آیا یار وسرنوشت شما و بد سرمنزلی است» .
سپس امت و شیعه من وارد می شوند و از آب حوض و برکه محمد ( صلی الله علیه و آله ) سیراب می گردند، و دردست من عصائی از چوب درخت عوسج است که دشمنانم را از برکه می رانم چنانکه ( در آبشخورها ) اشتران غریبه را می رانند.
سی و یکم: از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) شنیدم که می فرمود: «اگر بیم آن نبود که غلو کنندگان امت من در مورد تو آنچه مسیحیان در مورد عیسی بن مریم گفتند بگویند، درباره ی تو سخنی می گفتم که بر هیچ گروهی از مردم نگذری جز آنکه خاک زیر پایت را برای شفا بردارند».
سی و دوم: از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) شنیدم که می فرمود: « خداوند متعال مرا با رعب و ترس ( در دل دشمن ) یاری فرمود و از پیشگاه او مسئلت نمودم که ترا نیز به مانند آن یاری فرماید و برای تو از آن همانند آنچه برای من قرار داده قرار دهد».
سی و سوم: رسول خدا سر در گوش من نهاد و آنچه در گذشته بوده و در آیننده تا قیامت خواهد بود به من آموخت، و خدای عزیز و جلیل به زبان پیامبرش ( صلی الله علیه و آله ) آن (علم) را به سوی من سوق داد و به من رساند.
سی و چهارم: مسیحیان چیزی را ادعا می کردند و خدای عزیز و جلیل در مورد آن نازل فرمود: « فمن حاجک فیه من بعد ماجاء ک من العلم فقل تعالوا ندع انباء نا و ابناءکم و نساء نا نساءکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنه الله علی الکاذبین ـ پس هر کس در مورد آن، پس از آنچه از علم به تو رسیده، با تو محاجه و جدل کند بگو بیایید فرزندانمان و فرزندانتان و زنانمان و زنانتان و نفس هایمان و نفس هایتان را فرا خوانیم سپس به درگاه الهی تضرع و دعا کنیم و لعنت خدا بر دروغگویان قرار دهیم » ، و نفس من نفس رسول ( صلی الله علیه و آله ) بود و زنان فاطمه ( علیها السلام ) و فرزندان حسن و حسین بودند، آنگاه آن گروه ( مسیحیان ) پشیمان شدند و از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) تقاضا کردند معافشان دارد و پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) معافشان نمود، و سوگند به آنکه تورات را بر موسی و فرقان را بر محمد ( صلی الله علیه و آله ) فرمود آورد اگر با ما مباهله می کردند به شکل زیر بوزنگان و خوکان مسخ شدند.
سی و پنجم: از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) روز نبرد «بدر» مرا فرستاد و فرمود یک مشت ریگ که یکجا گرد آمده باشد بیاور، من آنها را برداشتم و بوئیدم دیدم بوی مشک می دهد، آنها را خدمت پیامبر بردم و او آن را به روی مشرکان پاشید، و آن ریگها چهارتایش از بهشت فردوس بود، و یک ریگ از خاور و یک ریگ از باختر، و یک ریگ از بن عرش ، همراه هر ریگی صد هزار فرشته برای کمک به ما بود، خدای عزیز و جلیل هیچکس راپیش از آن و پس از آن به این فضیلت اکرام نکرده است.
برای امیرالمؤمنین(علیه السلام) هفتاد فضیلت است که هیچیک از اصحاب در آنها شریک نیستند:(4)
چهل و پنجم: رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) مرا فرا خواند و من به درد چشم مبتلا بودم ، و آب دهان در چشم من افکند و دعا کرد: « بار خدایا حرارتش را در سرمایش و سردیش را در گرمایش قرار بده » و به خدا سوگند دیگر تاکنون به درد چشم مبتلا نشدم.
چهل و ششم: رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) به اصحاب و عموهای خود فرمان داد درهای خود ( به مسجد) را فرو بندند و در منزل مرا به فرمان خدای متعال ( رو به مسجد ) باز گذاشت، پس برای هیچکس فضیلتی مانند فضیلت من نیست.
چهل و هفتم: رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) در وصیت خویش به من فرمان داد که بدهی ها و تعهد های او را بپردازم ؛ گفتم؛ ای رسول خدا شما می دانید که نزد من مالی نیست.
فرمود: خداوند ترا یاری می کند.
و در پرداخت بدهیها و وعده های او هر چه خواستم خداوند برایم سهل و آسان ساخت تا آنها را پرداختم و حساب کردم بالغ بر هشتاد هزار ( درهم یا دینار ) شد، و اندکی نیز باقی ماند که به امام حسن ( علیه السلام ) وصیت کردم بپردازد.
چهل و هشتم: رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) به منزل من آمدند و ما هر سه روز بد چیزی نخورده بودیم.
فرمود: ای علی، نزد تو چیزی هست؟
گفتم : به خدایی که ترا کرامت بخشید و به رسالت برگزید سه روز است که من و همسرم و دو فرزندم چیزی نخورده ایم.
پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) فرمود: ای فاطمه ، به درون خانه برو و ببین چیزی می یابی؟
گفت: همین ساعت ( از خانه ) بیرون آمدم ( چیزی در آن نیست ) .
من گفتم: ای رسول خدا من اندرون بروم؟
فرمود : به نام خدا برو.
بدرون رفتم و ناگهان طبقی دیدم که در آن خرمای تازه و کاسه ای بزرگ از ترید بود، آن را به خدمت رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) آوردم؛ فرمود: ای علی ، پیکی که این طعام را آورد دیدی؟
گفتم: آری.
فرمود: چگونه بود؟
گفتم: سرخ و سبز و زرد بود.
فرمود : اینها خطوط بال جبرئیل ( علیه السلام ) است که بر در و یاقوت آراسته می باشد.
آنگاه از آن ترید خوردیم تا سیر شدیم ، ودر آن کمبودی جز جای دست انگشتان ما دیده نشده ؛ و خدای عزیز و جلیل از میان اصحاب او امر به این کرامت ویژگی بخشید.
چهل و نهم: خدای متعال پیامبرش (صلی الله علیه و آله) را به پیامبری ویژگی بخشید ، و پیامبر( صلی الله عیله و آله ) مرا به وصیت (جانشینی خود) ویژگی داد ، پس هر کس مرا دوست بدارد سعادتمند است و در زمره پیامبران (علیهم السلام) بر انگیخته و محشور می شود.
پنجاهم: رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) سوره برائت را ( جهت ابلاغ به مشرکان مکه ) همراه ابوبکر فرستاد ، وقتی رفت جبرئیل ( علیه السلام ) آمد و گفت: ای محمد، ادای این ( رسالت و بلاغ سوره برائت ) از جانب تو نمی کند مگر خودت یا مردی از خودت؛ پس آن گرامی مرا بر شتر خویش که عضباء نام داشت فرستائ، و در « ذوالحلیفه » به ابوبکر رسیدم و سوره برائت را از او گرفتم، و خداوند مرا به این کار ویزگی و اخصاص داد.
برای امیرالمؤمنین(علیه السلام) هفتاد فضیلت است که هیچیک از اصحاب در آنها شریک نیستند:(5)
پنجاه و هفتم: در یکی از جنگ های رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) بی آب ماند و به من گفت ای علی، نزد آن سخره برو و بگو من فرستاده رسول خدا هستم ، برای من آب روان کن.
سوگند به خدایی که او را به نبوت گرامی داشت پیغام را به سنگ رساندم و در سنگ زائده ای مثل پستان گاو پیدا شد و از هر پستان آب جاری گردید، وقتی این را مشاهده کردم ه خدمت پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) شتافتم و به او خبر دادم، فرمود: ای علی برو و از آن آب بردار و مردم آمدند و مشک ها و آفتابه هاشان را پرکردند. و چهارپایانشان را به آب دادند و خود آشامیدند و وضو ساختند ؛ و خدای عزیز و جلیل مرا به این کار ویژگی داد نه صحابه را.
پنجاه و هشتم: رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) در برخی از جنگ ها در حالی که آب تمام شده بود مرا امر ساخت و فرمود ای علی ظرفی برایم بیار؛ آنرا برایم آوردم و دست راست خود و دست مرا در ظرف نهاد و فرمود بجوش؛ و آب از میان انگشتان ما فرا جوشید و برآمد.
پنجاه و نهم: رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) مرا به سوی (قعله خیبر ) گسیل داشت ، چون به آنجا رسیدم درب قلعه را فرو بسته دیدم آنرا به شدت تکان دادم و از جای کندم و چهل گام پرتاب نمودم و به قلعه در آمدم و « مرحب » و به نبرد من آمد و به من حمله ور شد ، بر او حمله بردم و زمین را از خونش آب دادم، و قبلاً پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) دو تن از اصحاب خود ( ابوبکر و عمر ) را ( بر فتح خیبر) فرستاده بود و آن دو سر افکنده و شرمنده باز گشته بودند.
شصتم: من (عمربن عبدود) که به هزار نفر برابری می کرد کشتم.
شصت و یکم: از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) شنیدم که می فرمود: ( ای علی مثل تو در امت من همچون( قل هوالله احد) است؛ کسی که تو را با دلش دوست بدارد مثل آن است که یک سوم قرآن را بخواند، و کسی که تو را بر دل بخواند و با زبان کمک رسان مثل ان است دو سوم قرآن را بخواند، و کسی که تو را در دل دوست بدارد و با زبان کمک کند و با دست یاری نماید مثل آن است که همه قرآن را بخواند) .
شصت و دوم: آنکه من با رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) در همه صحنه ها و جنگ ها همواره بود و پرچم او در دست من بود.
شصت و سوم: آنکه من هرگز از جنگ نگریختم، و هیچکس به مبارزه من نیامد جز آنکه زمین را از خونش آبیاری کردم .
شصت و چهارم: آنکه برای رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) مرغی بریان از بهشت آورده شد و از خدای عزیز و جلیل مسئلت نمود که محبوب ترین آفریدگانش را بر او وارد سازد، و خداوند مرا موفق نمود که بر او وارد شوم و همراه او از آن مرغ تناول نمایم.
شصت و پنجم: آنکه من در مسجد نماز می خواندم و فقیری آمد و چیزی طلبید من در حال رکوع بودم و انگشترم را از انگشتم به او دادم ، و خدای متعال درباره من این آیه را نازل فرمود: ( انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنو الذین یقیمون الصلوه ویوتون االذکوه و هم راکعون ـ همانا ولی و سرپرست شما خداست و رسول او و مومنانی که نماز می خوانند و در حال رکوع صدقه می دهند ).
شصت و ششم: آنکه خدای متعال دوبار آفتاب را برای من برگرداند و جز من برای هیچکس از امت محمد ( صلی الله علیه و آله ) آن را برنگردانده است.
شصت و هفتم: آنکه ( صلی الله علیه و آله ) فرمان داد که در زندگی و پس از مرگ او به عنوان ( امیر المومنین ) خوانده شوم، و این عنوان را به هیچکس جز من اطلاق نفرمود.
شصت و هشتم: رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) فرمود: ( ای علی چون روز قیامت شود صدا زننده ای از عرش الهی صدا می زند: سرور پیامبران کجاست؟ من بر می خیزم، آنگاه صدا می زند سرور اوصیاء و جانشینان کجاست؟ تو بر می خیزی. و رضوان 0 فرشته خازن و نگهبان بهشت ) کلید های بهشت را ، و مالک ( فرشته موکل و برزخ ) کلید های دوزخ را نزد من می آورند و می گویند: خدای متعال به ما فرمان داد است که این کلید ها را به تو تحویل دهیم و از و بخواهیم که آنها را به علی بن ابیطالب بدهی؛ و تو ای علی تقسیم کننده بهشت و دوزخ می باشی.
شصت و نهم: ا ز رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) شنیدم که می فرمود: ( اگر تو ننبودی منافقان از مؤمنان شناخته نمی شدند ) .
هفتادم:رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) خوابید و مرا و همسرم و دو فرزندم حسن و حسین را ـ کنار خود ـ خواباند و عبائی قطوانی بر روی ما افکند، و خدای متعال این آیه را نازل فرمود: ( انما یرید لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا ـ همانا خداوند اراده فرموده ست که هر نوع پلیدی را از شما اهل بیت دور دارد و پاکتان سازد پاک ساختنی ) و جبرئیل علیه السلام گفت: من از شمایم ای محمد، و ششمین ما جبرئیل ( علیه السلام ) بود.
نوشته ابویی مهریزی- برگزیده از کتاب نصایح
از خطبه های امیر مومنان علی ( علیه السلام ) معروف به خطبه ( دیباج )
بندگان خدا! دو دلی و شبهه نورزید که به شک و تردید مبتلا می شوید، و شک و تردید مکنید که کافر می شوید، و کفر نورزید که پشیمان می گردید؛ و بر خودتان سهل مگیرید و رخصت مدهید که به خلافکاری می افتید ، و رخصتها و سهل انگاریها شما را به راههای تاریک می کشاند و به هلاکت می رساند، و در مورد حق وقتی بر شما وارد شد سهل انگاری و خلافکاری نکنید که به زیانی آشکار مبتلا می شوید.
بندگان خدا! از احتیاط و دور اندیشی است که خدا بپرهیزید ، و از نگداری و ایمنی است که مغرور به خدا نشوید ( و خود را مفریبید که گمان برید خداوند شما را به گناهتان عذاب نمی کند و به این جهت در ارتکاب گناه بی باکی نمائید ) .
بندگان خدا! خیر خواه از همه مردم برای خود کسی است که از همه نسبت به خدایش مطیع تر باشد، و فریبکار تر از همه ایشان برای خود کسی است که نسبت به پروردگار خود بیشتر معصیت و نافرمانی نماید.
بندگان خدا! هر کس طاعت خدا نکند در امان می ماند و شادمان می شود، و هر کس مرتکب معصیت او شود زیان می بیند و پشیمان می شود و سالم نمی ماند.
بندگان خدا ! از خدا یقیین بطلبید که یقیین سر دین است، و از او عافیت و سلامتی بخواهید که عافیت بزرگترین نعمت است، و آن را برای دنیا و اخرت غنیمت شمارید. و از او توفیق بخواهید که توفیق بیانی محکم و استوار است. و بدانید که بهترین همراه ملازم دل یقیین است، و نیکوترین یقیین تقوی است. بدترین کارهای حق و پسندیده واجبات است، و بدترین نو پدید ها و نو ساخته ها است، و هر نومیدی بدعت است، و هر بدعتی گمراهی است و با بدعتها سنتها نابود و ویران می شود. زیانکار و فریب خورده کسی است که در دین خود زیان بیند، و بهرمند مورد رشک دیگران کسی است که دینش برای او سالم بماند و یقینش نیکو شود، و سعادتمند کسی است که غیر از خود پند بگیرد، بدبخت کسی است که فریب هوی و هوسش را بخورد.
بندگان خدا ! بدانید که کمترین ریا شرک است، و اخلاص در عمل وابسته به یقیین است، و هوی و هوس به سوی دوزخ می برد، و همنشینی با کسانی که به لهو و کارهای بیهوده مشغولند موجب فراموش کردن قرآن و آمدن شیطان می شود، و تغییر دادن ماههای حرام ( که در جاهلیت معمول بود ) افزایش در کفر است، و کار های گناهکاران موجب خشم و نارضائی دای رحمان می گردد، و خشم خدای رحمان به دوزخ می کشاند، و همصحبتی با زنان موجب بلا می شود و دلها را می لغزاند ، و نگاه کردن به آنها نور چشم دلها را می برد، و نگاه سریع چشمها دامهای شیطان است، و همنشینی با پادشاه آتش بر می افروزد.
سخنان حکیمانه امیرالمومنین علی بن ابیطالب « علیه السلام »
* ایمان شخص را از قسمهایش باید شناخت.
* برادر کسی است که در سختی برادری کند.
* اظهار توانگری جزء شکر است.
* ادب مرد بهتر از طلای اوست.
* پرداخت قرض از دین است.
* زن و فرزند را ادب کن تا به آنها سود رسانده باشی.
* با بدان نیکی کن تا از بدی آنها جلوگیری کنی.
* برادران این دوره جاسوس عیوب اند.
* آسایش مردم را در نا امیدی ( از مال مردم ) است.
* پنهان داشتن سختیها از جوانمردی است.
* نیکی با پدر و مادر خیری است که پیش فرستاده می شود.
* پس از صبر ، خود را به پیروزی بشارت ده.
* برکت مال به زکات دادن است.
* دنیا را با آخرت سودا کن تا سود ببری.
* گریه مومن از ترس خدا باعث روشنی چشم است.
* با نیکی ، آزاده بنده می شود.
* کار خیر را زود انجام ده تا کامیاب شوی.
* شکم انسان دشمن او است.
* صبح شنبه و پنجشنبه برکت است.
سیزده فضیلت از امیر المومنین « علیه السلام››:
جابر بن عبدالله انصاری گوید: از پیغمبر ـ صلی الله و آله و سلم ـ شنیدم که می فرمود: در جود علی ـ علیه السلام ـ فضایلی است که یکی از آنها در سایر مردم باشد کفایشان کند:
پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم درباره او فرمود: 1 ـ هر که من فرمانروای او یم علی فرمانروای او است 20 ـ علی نسبت به من مثل هارون است نسبت به موسی 3 ـ علی از من است و من از علی 4 ـ به جای خود است، اطاعتش اطاعت من و نافرمانیش نافرمانی من. 5 ـ جنگ با علی جنگ با خداست و صلح با او صلح با خدا. 6 ـ دوست علی دوست خداست و دشمنش دشمن او. 7 ـ علی حجت خدا و جانشین او در میان بندگان است. 8 ـ دوستی علی ایمان است و دشمنیش کفر. 9 ـ حزب علی حزب خداست، و حزب دشمنانش حزب شیطان است. 10 ـ علی با حق است و حق با او ، از یکدیگر جدا نشوند تا لب حوض کوثر. 11 ـ علی قسمت کننده بهشت و دوزخ است. 12 ـ هر که از علی جدا شود از من جدا شده و هر که از من جدا شود از خدایی گرفته. 13 ـ شیعیان علی در قیامت رستگارند
برگزیده از کتاب نصایح
خطبه پیامبر « صلی الله علیه و آله وسلم » در روز غدیر2
25 ـ ای مردم ، خداوند شما را بر همین حالی که هستی وا نمی گذارد تا پلید از پاک مشخص شود، و خداوند شما را بر غیب آگاه نمی سازد.
26 ـ ای مردم، هیچ آبادی نیست مگر آنکه خداوند به جهت انکارش ( نسبت به خدا و آیات و دستورات الهی ) آن را نابود می کند، و همچنین ابادیهایی که ستمگرند نابود می فرماید چنانکه خدا بیان فرموده است، و او امام و ولی شماست، و او وعده های الهی است و خداوند آنچه وعده دهد راست می گوید و به آن وفا می کند.
27 ـ ای مردم، قبل از شما اکثر پیشینیان گمراه شدند، و خداوند پیشینیان را نابود کرده و نابود کننده آیندگان است.
28 ـ ای مردم، میان دوزخ و بهشت بسیار تفاوت است ، دشمن ما کسی است که خداوند او را نکوهش و لعنت کرده، و دوست ما کسی است که خداوند او را دوست داشته و ستوده است.
29 ـ ای مردم، همانا من پیامرم و علی وصی و جانشین من است، آگاه باشید که آخرین امامان حضرت مهدی قائم از ما است.
30 ـ ای مردم ، من برایتان توضیح دادم و به شما فهماندم ، و پس از من علی به شما می فهماند.
31 ـ ای مردم ، « حج» و « صفا» و « مروه» و «عمره» از مراسم الهی است، و هر کس حج خانه خدا گزارد یا عمره بجا آورد اشکالی ندارد که به آن دو طواف نماید.
32 ـ ای مردم، حج خانه خدا بجا آورید که هیچ خاندانی به آن وارد نشدند جز آنکه دار او بی نیاز گردیدند، و از آمدن به حج رو نگرداند مگر آنکه فقیر و بی چیز شدند.
33 ـ ای مردم ، هیچ مومنی در موقف ( عرفات ) توقف نکرد مگر آنکه خداوند گناه گذشته او را تا آن هنگام آمرزید و چون حجش پایان یافت عملش را از نو آغاز کرد.
34 ـ ای مردم حاجیان یاری می شوند و عوض مخارجی که می کنند به آنها داده می شود، و خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمی کند.
35 ـ ای مردم، با دین درست و فهم و دانایی حج خانه خدا را بجا آورید و از اماکن مقدس حج جز با توبه و بازداری خود از گناهان ( یا: برکندن محبت دنیا از دل ) بازگردانید.
خطبه پیامبر « صلی الله علیه و آله وسلم » در روز غدیر1
رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) روز غدیر فرمان داد که برای او سنگهای را شکل منبر نصب کنندف و بالای آنها ایستاد و برای مردم خطبه ایراد فرمود ، و بیش از پنجاه بار آنان را مخاطب قرار داد، و در مورد ولایت و تعیین حضرت علی ( علیه السلام ) به خلافت و جانشینی سفارش کرد، و این موضوع را تام و کامل و با تأکید بسیار ، ابلاغ نمود، و یاینک برگزیده ای از سخنان گهربار آن گرامی:
1 ـ فرمود: ای مردم ، همانا خداوند او ( علی علیه السلام ) را سرپرست و پیشوای شما تعیین فرموده که اطاعت او را بر مهاجر و انصار و تابعان نیکوکار آنان، و بر شهری و بادیه نشین و بر عجم و عرب، و آزاد و برده و کوچک و بزرگ، و بر سپید و سیاه، و بر هر یکتاپرست واجب است؛ حمکش روان و گفتارش روا و فرمانش مطاع است، آنکه با او مخالفت ورزد ملعون و آنکه پیروی او کند مورد رحمت الهی است.
2 ـ ای مردم ، این آخرین جایگاه است که در آن می ایستم، پس بشنوید و اطاعت کنید و به فرمان پرودگارتان سر فرود آورید، که خداوند یکتا پروردگار و سرپرست شماست ، و آنگاه پس از محمد ( صلی الله علیه و آله ) سرپرست شماست، و آنگاه بعد از من علی ولی و سرپرست و امام و پیشوای شماست؛ آنگاه امامت تا روز رستاخیز در نسل من از فرزندان اوست؛ حلالیجز آنچه خدا حلال کرده و حرامی جز آنچه خدا حرام فرموده نیست.
3 ـ ای مردم ، هیچ عملی نیست جز آنکه خداوند آن را در من گرد آورنده ، و هر علمی که به من آموخته شده من در علی گرد آورده ام.
4 ـ ای مردم ، نسبت به او ( علی علیه السلام ) گمذاهی مورزید، و از او دوری مجوئید، و از ولایت او سرپیچی نکنید.
5 ـ ای مردم، همانا او امام و پیشوائی از جانب خداست، و خداوند هرگز کسی را که ولایت او را انکار کند نمی بخشد و هرگز او را نمی آمرزد.
7 ـ ای مردم ، خداوند این فضیلت و برتری را به من عطا فرمود و بر من منت نهاده و به من احسان نموده است.
8- ای مردم ، علی را برتر دارید و اکرام کنید که او پس از من از همه مردم چه مرد و چه زن برتر است ؛ خداوند به برکت وجود ما رزق و روزی فرستاد و آفریدگان باقی ماندند و زیستند.
9 ـ ای مردم ، همانا او جنب اللهاست ( یعنی ولایت او طاعت و بندگی خداست ) که خداوند در کتاب خویش نازل فرموده : « یا حسرتی علی ما فرطت فی جنب الله ـ آه و افسوس از آنچه در جنب خدا کوتاهی کردم »
10 ـ ای مردم، در قرآن دقت و اندیشه کنید ، و آیات آن را بفهمید، و به حکمات قرآن نظر کنید و به دنبال متشابه آن نروید که به خدا سوگند جز همین ( علی علیه السلام ) که من دست او را گرفته ام کسی نهی های آن را بیان نمی کند و معنا و تفسیر آن را برایتان توضیح نمی دهد.
خطبه غدیریه امیرمؤمنان(ع) در زمان حکومت
در دوره حاکمیت علی بن ابیطالب(ع) اتفاقا روز عید غدیر با جمعه مصادف شد. مسلمانان حضور چشمگیری پیدا کردند و آن حضرت برای اقامه نماز جمعه و خواندن خطبه های آن در برابر مردم قرار گرفت. حسین بن علی(ع) میگوید: پنج ساعت از روز گذشته بود [قبل از اذان ظهر]، که پدرم خطبه ها را آغاز کرد. او نخست به حمد و ثنای حضرت حق پرداخت، صفات ربوبی اش را برشمرد، حاکمیت مطلق را از آن وی دانست، نعمتهایش را مورد توجه قرار داد و بعد خطاب به مردم فرمود: خداوند تعالی امروز دو عید بسیار بزرگ [جمعه و غدیر] را برای شما در یک زمان قرار داده است؛ دو عیدی که هر یک فلسفه وجودی دیگری را تکامل میبخشد و به وسیله هر یک هدایت در دیگری اثر میبخشد... سپس فرمود: توحید و ایمان به یگانگی خداوند پذیرفته نمیشود مگر با اعتراف به نبوت پیامبرش محمد(ص) و دین و شریعت محمد(ص) پذیرفته نمیشود مگر با قبول ولایت امر کسی که خدا فرمان ولایتش را داده است؛ و همه این امور سامان نمیپذیرد مگر بعد از توسل و تمسک به اهل ولایت.
غدیر از نگاه مولی الموحدین علی(ع)
سپس فرمود: خداوند در روز غدیر (1) آنچه در باره منتخبین خود اراده کرد بر پیامبرش فرو فرستاد، به او فرمان داد تا ولایت و وصایت را ابلاغ کند و مجال را از کافران و منافقان بگیرد نگران گزند دشمنان نباشد .روز غدیر قدر و منزلت بسیار دارد، در آن روز گشایش های الهی فرا رسیده و حجتش بر همه تمام شده است. امروز روز روشنگری و اظهار عقیده از جایگاه بلند و روشن است، امروز روز تکامل دین و روز وفای به عهد است. غدیر روز (2) [رسول الله(ص)] و مشهود [علی بن ابیطالب(ع)] است، روز در هم ریختن پیمان های زیر پرده کفر و نفاق است، روز آشکار شدن حقایق اصیل اسلام است، روز ذلت و خواری شیطان است، روز استدلال و برهان است، روز جدا شدن صفوف کسانی است که آن را تکذیب میکردند امروز بزرگترین روزی است که عده ای از شما از آن اعراض کردید، روز هدایت و امتحان بندگان خداست، روز آشکار شدن کینه های نهفته در دلها و سینه هاست، روز عرضه نصوص [سخنان بدون ابهام پیامبر (ص)] بر افراد مؤمن و دلباخته [اهل الخصوص] است، غدیر روز شیث پیامبر(ع) است، روز ادریس و یوشع و شمعون و ...
منشور علوی(ع) در عید غدیر
امیر مؤمنان(ع) در قسمت آخر خطبه فرمود: رحمت خدا بر شما ای مسلمانان، بعد از برگشت از این اجتماع بزرگ امروز [غدیر] را عید بگیرید: [و با انجام امور ذیل آن را بزرگ بشمارید] .
الف) نعمت را بر افراد خانواده و خویشاوندانتان گسترش دهید و نیکی و بخشش پیشه کنید . (3)
ب) به برادران دینی خویش به قدر توان نیکی و بخشش کنید. (4) و (5)
ج) خدای را در برابر نعمتهایی که به شما ارزانی داشته، شکرگزار باشید.
د) کنار یکدیگر جمع شوید تا خداوند اجتماع شما را فراگیر و گیراتر سازد.
ه) به یکدیگر نیکی کنید تا خداوند به شما الفت و مهربانی بیشتر عنایت کند.
و) نعمتهای الهی را به یکدیگر تبریک و تهنیت گویید همان طور که خداوند [در این روز] با اعطای اجر و ثوابی بیش از دیگر اعیاد به شما تهنیت میگوید. بعد فرمود: کمکهای مالی به دیگران در امروز (غدیر) به اموالتان برکت میبخشد و بر عمرتان میافزاید: مهربانی به دیگران سبب رحمت و عنایات حق خواهد شد.
ز) با خوشرویی و شادمانی یکدیگر را در آغوش بگیرید.
ح) خداوند را بر توفیقات خویش سپاس گویید.
ط) از فقرا و ضعیفانی که چشم به کمک شما دارند دیدن کنید، به زیارتشان بروید و با آنان در خوراکشان همراه شوید. بعد حضرت فرمود: یک درهم کمک به فقرا در روز عید غدیر با دویست هزار درهم برابر است، بلکه بیشتر خواهد بود.
ی) وقتی یکدیگر را ملاقات کردید مصافحه کنید، به هم تبریک بگویید و سلام کنید، که پیامبر خدا(ص) به من چنین فرمان داد. (6)
پی نوشتها:
1ـ از روز غدیر خم در روایت تعبیر به «یوم الدوح» شده است که این واژه هم در روایات و هم در اشعار به کار گرفته شده است. (بحارالانوار، ج 94، ص 115).
2 و 3)ـ تفسیر شاهد و مشهود را میتوان در موارد ذیل یافت: اصول کافی، ج 1، ص 425، ح 69؛ بحارالانوار، ج 35، ص 386، ح 1؛ ج 36، ص 114، ح .61
4 و 5)ـ در ترجمه عبارات تلفیق شده است.
6ـ بحارالانوار، ج 95، ص 118 ـ 112، ح 8، مقداری از خطبه امیرالمؤمنین(ع) توسط امام حسین(ع) نقل شده است.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ